۱۳۸۸ مرداد ۴, یکشنبه

مطهری:اگر می‌خواهند اعترافات را پخش کنند باید به موازات آن به تخلفات بازجوها رسیدگی شود/برخی را دستگیر کرده‌اند و بعد جنازه آن‌ها را تحویل داده‌اند/احمدی نژاد لجبازی را ترک کند

عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس گفت:«اگر قرار است اعترافاتی از بازداشت شدگان پخش شود به موازات آن باید به تخلفاتی که در بازجویی‌ها صورت گرفته و احیانا به مرگ برخی از بازداشتی‌ها منجر شده رسیدگی و دلایل آن نیز منتشر شود.»

علی مطهری در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، در پاسخ به سئوالی در مورد درخواست هیات رییسه کمیسیون امنیت ملی از وزیر اطلاعات برای  پخش اعترافات از بازداشت شدگان پس از انتخابات و اظهارات آیت الله بیات مبنی بر گناه کبیره بودن پخش اعترافات، اظهار داشت:«اگر این اعترافات در شرایط عادی گرفته شده باشد حجیت دارد و می تواند به آگاهی مردم کمک کند اما اگر در شرایط غیر عادی گرفته شده باشد نمی‌تواند کمکی کند.»

وی تاکید کرد:«به اعتقاد من همانطور که اعترافات پخش می‌شود به تخلفاتی که در بازجویی‌ها انجام شده و احیانا به مرگ برخی بازداشتی‌ها  مثلا فرزند دکتر روح الامینی منجر شده باید رسیدگی شود.»

مطهری گفت:«بر اساس اخبار رسیده برخی افراد بازداشت شده بعد از مدتی که از دستگیری آنها گذشته جنازه آنها را تحویل داده‌اند که دلایل آن و اینکه آیا تخلفی صورت گرفته یا نه باید روشن شود.»

عضو فراکسیون اصولگرایان خاطر نشان کرد:«همه این مسایل به موازات هم باید رسیدگی شود که در این صورت مفید خواهد بود در غیر این صورت نتیجه‌ای ندارد.»

وی در پاسخ به این سئوال که به اعتقاد شما بازداشت‌های پس از انتخابات قانونی و اعتراف‌گیری در شرایط عادی انجام شده است گفت:«بازداشت‌ها ممکن است که قانونی باشد اما مهم نوع برخورد با افراد در بازداشت است که آیا ضوابط اسلامی رعایت شده؟بازداشت شدگان تحت فشار روحی، روانی و جسمی بوده اند یا خیر؟»

مطهری در پاسخ به این سئوال که آیا او به عنوان نماینده قوه مقننه  در شورای نظارت بر عملکرد صدا و سیما بر فیلم‌های اعتراف گیری نظارت خواهد داشت یا خیر گفت:«شورای نظارت بر عملکرد صدا و سیما در امور اجرایی دخالت ندارد و تنها یک شورای نظارتی است.»

وی ادامه داد:«این شورا صرفا می تواند تذکر بدهد و یا اگر طرح و برنامه ای دارد پیشنهاد کند.اما در اجرا دخالت ندارد.»

عضو شورای نظارت بر صدا و سیما در پاسخ به این سئوال که آبا اطلاعی از پخش برنامه‌ای تحت عنوان اعترافات از صدا و سیما دارد یا خیر گفت:«قرار بود جلسه شورای نظارت هفته گذشته برگزار شود اما به دلیل آنکه در سفر بودم اطلاعی از برگزاری جلسه و دستر کار آن ندارم.»

مطهری در خصوص راه بیرون رفت از شرایط پس از انتخابات و حوادث به وجود آمده، تصریح کرد:«نباید به احساسات و هیجانات دامن زده شود همه باید قانونگرا و به دنبال اصلاح وضعیت فعلی باشیم.»

فرزند شهید مطهری تاکید کرد:«نباید به دنبال تسویه حساب شخصی و انتقام گیری بود و همه باید حسن نیت داشته باشند تا فضا آرام و زمینه برای کار آماده شود.»

نماینده تهران درپاسخ به سئوالی در مورد نقش احمدی نژاد در شرایط فعلی گفت:«ایشان نقش اساسی در ایجاد فضای دوستی و آرامش دارد.»

وی تصریح کرد:«آقای احمدی نژاد باید لجبازی و یک‌دندگی خود را ترک کند و از همه نیروهای صالح در ترکیب کابینه دهم استفاده کند تا وحدت و آشتی ملی برقرار شود.»

۱۳۸۸ تیر ۱۸, پنجشنبه

احمدی‌نژاد:تهران پیشگام آرمانخواهی و عدالت طلبی ملت ایران است

رئیس جمهور در آغاز جلسه استانی هیئت دولت ویژه استان تهران اظهار داشت:«تهران مرکز انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و پیشگام در آرمانخواهی و عدالت طلبی ملت ایران است.»

به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، محمود احمدی نژاد پیش از ظهر امروز در جلسه هیئت دولت استان تهران در دومین دور سفرهای استانی با عرض تسلیت رحلت حضرت زینب کبری سلام الله علیها با بیان اینکه تهران و استان تهران همواره با هوشمندی و ایمان عمیق و راسخ و استقامت در مسیر انقلاب اسلامی و آرمانهای ملت ایران فداکاری کرده اند گفت:«آگاهی و هوشمندی مردم تهران در عرصه‌ها و دوره‌های گوناگون از جمله دوران انقلاب و دفاع مقدس مثال زدنی است.»

یادآور می‌شود، مردم تهران در انتخابات اخیر بیشترین رای را به مهندس میرحسین موسوی دادند.


 

۱۳۸۸ تیر ۱۷, چهارشنبه

احمدی نژاد پیش‌بینی كرد كه در سال 1392 به لحاظ سیاسی جزء 10 کشور نخست دنیا خواهیم بود

به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، محمود احمدی‌نژاد در‌ مصاحبه تلفنی با رادیو ایران در پاسخ به این سوال که پیشرفت‌های دولت نهم در بخش معیشتی مردم چگونه بوده است، گفت‌:‌«عدالت اساس حکومت است و بر ‌بال عدالت استعدادها شکوفا و محبت و عشق نهادینه می‌شود
رئیس‌جمهور با اشاره به اینکه عدالت باید در متن برنامه ریزی‌ها باشد افزود:«عدالت اقدامی مستقل از برنامه‌‌ریزی نیست و دولت در چهار سال گذشته سعی کرد همه برنامه‌هایش بر معیار عدالت تنظیم شود که نمونه‌ای از آن توزیع عادلانه منابع کشور در بخش عمران‌ و‌پرداخت تسهیلات و کمک‌ها بود
احمدی نژاد اجرای سیاست‌های اصل 44 را اقدام بزرگ دولت نهم دانست و‌گفت‌:«‌این قانون فصل نوینی در اقتصاد ما محسوب می‌شود، چرا که پیش از آن تئوری مصوب و متقنی برای اداره اقتصاد کشور نداشتیم
وی کوچک سازی دولت و و واگذاری‌ها را از بخش‌های مهم این قانون خواند و‌ گفت:«سهام عدالت و تقویت بورس نمونه‌هایی از برنامه‌های اجرای اصل 44 بود.»
رئیس‌جمهور افزود: «بخش دیگر این قانون، توزیع فرصت‌ها در کشور بود که بر مبنای آن طرح آمایش صنعت و اقتصاد کشور در دولت تهیه شد تا استعداد همه مناطق کشور در آن دیده شود

وی انحصار را ضد عدالت خواند و گفت:«نهادی در دولت تشکیل شده است که بتواند جلوی انحصار را بگیرد.»
احمدی‌نژاد ادامه داد:«برای تحقق کامل اهداف اصل 44 باید ساختارهای اقتصادی را اصلاح می‌کردیم و دولت در همین زمینه طرح تحول اقتصادی را در هفت بند ارائه کرد

رئیس‌جمهور توزیع نامناسب یارانه‌ها را از مصادیق بی‌عدالتی خواند و گفت‌:«طرحی به مجلس داده شده است که بر اساس آن یارانه‌ها عادلانه توزیع شود.»
وی در ادامه در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه در دولت دهم چگونه تفکر کاهش فاصله طبقاتی ادامه می‌یابد، گفت‌:«در دولت نهم افزایش حقوق حقوق‌بگیران ثابت با مدل جدیدی آغاز شد و روش پلکانی اتخاذ کردیم تا فاصله‌ها به تدریج کم شود.»
احمدی نژاد افزود:«البته برای برخی گروه‌ها مانند کارگران روز مزد باید در دولت آینده اقدامات جدی صورت گیرد.»
رئیس‌جمهور در ادامه همگانی کردن درمان در سطح کشور را از برنامه‌های مهم دولت دهم خواند و گفت:«دولت آینده باید پشتیبان درمان مردم باشد.»
وی در مورد موضوع مسکن نیز گفت:«بر اساس محاسبات حدود 30 درصد مردم بدون دریافت کمک‌های دولت به تامین مسکن خود قادرند اما 70 درصد به پشتیبانی دولت نیاز دارند که در این زمینه‌ برنامه‌ریزی‌های خوبی شده است.»
احمدی‌نژاد با تاكید بر مسئله اشتغال گفت:«ارزیابی‌ها نشان می‌دهد که برای به‌دست آمدن شغل مناسب باید 70درصد متقاضیان مستقیم و یا غیر‌مستقیم از حمایت دولت برخوردار شوند.»
وی نرخ بالای بیکاری را از مصادیق بی‌عدالتی خواند وگفت:«در دولت آینده با حرکت جهشی اشتغال را عمومی خواهیم کرد
رئیس‌جمهور در پاسخ به این سوال که جایگاه ایران در میان کشورها در سال 1392 چگونه خواهد بود، گفت:«در سطح بین المللی هم اکنون جایگاه بالایی داریم، اگر چه برخی دشمنان سعی کردند با برخی حرف‌ها بر روی خورشید خاک بپاشند، اما ایران در حال درخشیدن است.»
وی گفت:«در سال 1392 به لحاظ سیاسی جزء 10 کشور نخست دنیا خواهیم بود و از لحاظ اقتصادی نیز رشد بالایی خواهیم داشت.»
احمدی‌نژاد در بخش دیگر این مصاحبه تلفنی، حضور 40 میلیونی مردم ایران در انتخابات را افتخار بی‌نظیر برای ایران خواند و گفت:«من همیشه فکر می‌کردم چطور باید از مردم تشکر کنم چرا که این مردم با توجه به شرایط سخت انتخابات زلزله‌ای به نظام غیر مردمی و سرمایه سالار غربی انداختند.»
وی گفت:«همه وجود خود را برای خدمت به این مردم صرف خواهم کرد تا بتوانم باعث دلشادی خانواده‌ها شوم.»
رئیس‌جمهور با ابراز افتخار به وجود مردم عدالت‌خواه و‌ مهرپرور سرزمین ایران افزود:«بالاخره ملتی که رو به کمال است موانعی پیشرو دارد و اگر بناست به سطوح بالاتر برسیم باید از این موانع عبور‌کنیم
وی با اشاره به اینکه پس از انتخابات 22 خرداد دوران جدیدی برای ملت ایران آغاز شده است گفت:«با وجود همه ضعف‌ها و موانع باید دست به دست هم دهیم تا ایران بیش از این در جهان بدرخشد

اعتراف آقای ابطحی (قبل از انتشار از رسانه دولتی)


در راستای اینکه نشریات و وب سایت های نزدیک به الفنون اعلام کرده اند که اعترافات ابطحی بزودی منتشر می شود، متن این اعترافات و تصویر آن به دست ما رسیده و قبل از هر اقدامی آن را منتشر می کنیم. تصویر این اعتراف نیز برای افشای این چهره مستکبر و عامل استعمار پیر و جوان و میانسال بزودی در یوتیوب و دیگر رسانه های نخودی منتشر می شود.

 اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم. من محمدعلی ابطحی هستم، روحانی و یکی از عوامل مزدور استکبار که از طریق وب سایت باصطلاح وب نوشت ها مطالبی را برای گمراهی مردم و ایجاد اغتشاش و فریب افکار عمومی و چند جرم دیگر منتشر کردم. اینجانب مدتی معاون و مدتی مسوول دفتر رئیس جمهور( تق توق، چسب زخم، آخ) خاتمی خیانتکار بودم که هنوز معلوم نیست آن سوابق جزو خدمات من محسوب می شود یا جزو خیانت من به حساب می آید.

 من اعتراف می کنم که در یکی از سفرهایی که به مکه مکرمه داشتم با یکی از مسوولان سازمان مخوف سیا با نام مستعار حسن آقا( که فکر می کنم اسم واقعی اش راجر واترز یا مایکل لدین بود) با من تماس گرفت و به من پیشنهاد انقلاب مخملی را کرد که شال و دستبند سبز آن را اکنون می بینید.( مددجو در این حال دستبند سبز خود را نشان می دهد) در آن موقع من معاون رئیس جمهور بودم. من از آن مامور سیا پرسیدم " خب، چی به من می رسه؟" گفت: " اگر انقلاب مخملی رو درست انجام بدی تو رو معاون وزیر می کنند." من گفتم: " من الآن خودم معاون رئیس جمهور هستم." ولی حسن آقا یا در حقیقت مامور مخوف سیا به حرف من گوش نداد و رفت.( تق توق، آخ نزن! چسب زخم، کبود می شود)

 بله، من قبول کردم که انقلاب مخملی را انجام بدهم، ولی وقتی برگشتم ایران اصلا هیچ امکانی برای انجام انقلاب مخملی نبود، چون رئیس جمهور و مجلس و همه چیز دست خودمان بود و نمی توانستیم علیه خودمان انقلاب مخملی کنیم. بالاخره یک روز یک آقایی که ریش بزرگی داشت( بوق) آمد سراغ ما. ظاهرا ایشان از طریق وزارت اطلاعات در جریان قرار گرفته بود که طرح انقلاب مخملی دست من است. اسم ایشان مهندس چمران( بوق بوق بوق) بود. ایشان گفت حالا که شما سرکار هستید، این طرح انقلاب مخملی به دردتان نمی خورد، این را بدهید به ما که در آبادگران کلی آدم بیکار داریم، ما یک انقلاب مخملی بکنیم که طرح زمین نماند. گفتم می خواهید علیه کی انقلاب کنید، سرش را پائین انداخت و گفت " علیه شما" گفتم حالا می خواهید چطوری انقلاب مخملی کنید؟ گفت: ما چند میلیون بسیجی بیکار داریم که هر روز دارند آسفالت خیابانها را گاز می گیرند، می خواهیم از این طرح برای آنها استفاده کنیم، سپاه و ارتش هم داریم. من به او گفتم اخوی! شما با چند میلیون بسیجی که نمی توانید انقلاب مخملی کنید، آن هم مسلح، اسم کاری که شما می خواهید بکنید انقلاب مخملی نیست، یا باید جنگ سوم جهانی راه بیندازید یا کودتای خونین نظامی کنید. چمران فکری کرد و گفت: " راست می گوئی، به این موضوع فکر نکرده بودم" و رفت.

 این طرح انقلاب مخملی مانده بود تا همین اواخر که قرار شد انتخابات برگزار شود. من به آقای خاتمی( تق توق چسب زخم، صدای آمبولانس) به همین خاتمی خائن گفتم بیا انقلاب مخملی کنیم. آقای خاتمی نگاهی توی چشمهای من کرد و همین جوری گفت: " مملی! ما انتخابات را همینجوری می بریم، احتیاجی به انقلاب مخملی نداریم." گفتم: " سید! حالا چه اشکالی دارد که هم انقلاب مخملی کنیم هم برنده انتخابات بشویم، دوسره بردیم." ایشان قبول نکرد و اختلاف افتاد بین ما. بعدا ما رفتیم سراغ میرحسین موسوی و گفتیم تو بیا انقلاب مخملی کنیم. میرحسین هم اصلا اینکاره نبود. اگر بگوئی یک کلمه حرف زد، نزد. بالاخره تصمیم گرفتیم من و آقای کروبی انقلاب مخملی کنیم. در آن موقع، حدود چهار پنج ماه قبل بهترین مخملی که توی بازار گیر می آمد، مخمل سبز بود. رفتیم با شیخ به بازار و سه تا توپ پارچه مخمل خریدیم، دو تا را ایشان گذاشت روی دوشش و یکی را من گذاشتم روی شانه ام و سوار ماشین شدیم و آمدیم طرف ستاد.

 یک دفعه داشتیم توی خیابان می رفتیم که دیدیم همه ماشین ها پرچم سبز دارند و پسرها و دخترها شال و روسری سبز سر و گردن شان است و مچ بند سبز دست شان. ما تعجب کردیم. به شیخ گفتم، شیخ! اینها مثل اینکه زودتر از ما انقلاب مخملی را شروع کردند، و اینجوری شد که ما بیخیال انقلاب سبز مخملی شدیم( تق توق، سیلی، آجرپاره، آمبولانس، پنجره شکسته، قمه) بله، عرض می کردم که ما با ستاد موسوی شروع به همکاری کردیم و همین مواقع بود که ما هر شب تظاهرات راه می انداختیم در خیابان و من مقداری پارچه مخمل سبز وارد کردم از اسرائیل و انگلیس. در تمام این مدت علاوه بر میلیاردها دلار کمک مالی که از طریق کریستین امانپور مستقیما به دست من رسیده بود، تجارت مخمل سبز را هم به راه انداختیم.

 البته من بیشتر در ستاد آقای کروبی کار می کردم و ما زیاد کاری به جنبش سبز نداشتیم. چون رنگ سبز در قرعه کشی به نام موسوی درآمده بود( آخ! نزن برادر! چشم، می گم داداش، تق، چکش) بله، عرض می کردم که من برخلاف این که ظاهرا در ستاد کروبی بودم، کل جریان موج سبز را اداره می کردم و معمولا یواشکی به ستاد موسوی می رفتم و از در پشتی وارد می شدم و در ستاد موسوی همه به اسم تاج زاده مرا می شناختند که البته تاج زاده هم در آن ستاد نبود. بیشتر در اینترنت با اسامی مستعار از قبیل نازنین، سکینه، صفورا و صغری به تبلیغ برای اغتشاشگران سبزپوش می پرداختیم که خدا انشاء الله ما را ببخشد.

ما و آقای کروبی آمادگی زیادی برای برگزاری انتخابات داشتیم و من گزارش آن را از طریق اینترنت، ماهواره و جاهای دیگر مثل فیس بوک منتشر می کردم. حتی در اواسط کار من به آقای کرباسچی پیشنهاد دادم که حالا که انقلاب مخملی افتاده دست آقای موسوی ما انقلاب کرباسی بکنیم که هم از اسم شما استفاده ای شده باشد هم کرباس از مخمل ارزانتر است.( تق توق، ویژ، آژیر آمبولانس، سعید حجاریان از پشت دیوار به بیمارستان منتقل می شود.) بله، من اعتراف می کنم که تا آخرین لحظه در کنار موسوی بودم و من خودم هر روز صبح چند هزار متر روبان سبز دور دست دخترها و پسرها گره می زدم تا این جنبش مخملی پیروز شود.

 صدای بازجو: به کلیه روابط نامشروع خود اعتراف کن....

 ابطحی( بغض می کند): من شرمنده ملت بزرگ ایران هستم.... من غیر از روابط نامشروعی که با همسرم داشتم با چند زن دیگر هم روابطی در اقصی نقاط جهان داشتم که واقعا خجالت می کشم، ولی اعتراف می کنم که در پاریس با خانمی به نام آنجلینا جولی که شوهر خیلی درپیتی داشت رابطه داشتم، البته این خانم می گفت اسمش آنجلیناست ولی توی خانه فرشته یا زینب صدایش می کنند. البته با یک خانمی هم به اسم مریلین مونرو.....( به دوربین نگاه می کند، تق توق، آمبولانس) بله، مریلین خیلی وقت بود مرده بود، یادم نبود، من در لندن با خانم مادونا و مدتی هم در بارسلون با خانم جوهانسون، توی خانه مروارید صداش می کنند، رابطه داشتم و خیلی شرمنده خانواده هستم. البته در پاریس مدتی با خانم کارلا برونی رابطه داشتم که ایشان گیر داده بود ناجور به ما که آقای خاتمی این وسط لطف کرد و به سارکوزی گفت که او کارلا را بگیرد که ما هم از دستش راحت شدیم.

 من واقعا شرمنده ملت بزرگ ایران هستم. من خجالت می کشم به این دوربین محترم نگاه کنم( چشمش به بازجوهای پشت دوربین می افتد و دردش می گیرد) من از آقای موسوی ریاست محترم جمهوری عذر می خواهم( صدای خمپاره، آمبولانس، کاتیوشا، تق توق) من واقعا از آقای احمدی نژاد ریاست جمهور محترم و محبوب و رهبری( صدای انفجار شدید) و خانواده شهدا عذر می خواهم. من برای خودم تقاضای اشد مجازات دارم و امیدوارم همیشه در هر انتخاباتی در ایران یا در جهان آقای احمدی نژاد هشتاد تا صد و پنجاه درصد رای بیاورد و پیروز شود و این یعنی انقلاب ما پیروز است و مخملی نابود است. من از همه بازجویان، قضات، بسیجیانی که مرا کتک زدند عذر می خواهم و از معاونین رئیس جمهور که در دستگیری مردم با موتورسیکلت تلاش می کردند تشکر می کنم و از نویسندگان روزنامه کیهان که بارها به اینجا تشریف آوردند و حقایق را به زندانیان فرو کردند ممنونم. من تشکر می کنم و آرزوی موفقیت برای همه برادران را می کنم....

صدای بازجو: شلوارک، شلوارک....

بله، یکی از برادران بسیجی هم تذکر داده بود که من در سواحل بیروت یک بار شلوارک پوشیدم و بازجو گفته بود که این کار من برای امنیت ملی خطرناک است و اقدام علیه امنیت ملی است. من می خواستم بگویم که آن شورت مامان دوز، خدا مادر همه شهدا را بیامرزد، بود، ولی من بخاطر شلوارک هم توبه می کنم، یک بار در کلن کلاه کپی و در دمشق کلاه شاپو سرم گذاشتم که از آنها هم توبه می کنم و امیدوارم این ملت بزرگ و این دولت خطرناک ما را ببخشد

 
 

والسلام علی عبادالله الصالحین

نوري زاده اختلافات گروههاي سياسي در ايران را بسيار عميق دانست


 
  
 

 

 
 

دبی - العربیه

دکتر علیرضا نوری زاده رئيس مرکز مطالعات عربي ايراني در لندن شامگاه یکشنبه 5-7-2009 طی گفت وگو با کانال العربیه در برنامه پر بیننده ی پانوراما اختلافات میان گروههاي سياسي ايران را بسيار عميق توصیف کرد.

وی در پاسخ به سئوال مجری برنامه محمد الطمیحی پیرامون نقش مراجع ديني قم در بحران انتخابات رياست جمهوري ايران گفت، پیش از پاسخ به این سؤال بايد به مساله تحول مرجعيت از زمان به قدرت رسیدن آيت الله خامنه اي به مرجعيت حکومتي و نیز موضوع مرجعيت مستقل سخن بگويم، بسیاری از مراجع هم اکنون به جاي آنکه از مردم خمس و سهم امام بگيرند از دفتر آيت الله خامنه اي پول دریافت می کنند بنابراين وابستگی اين افراد به نهاد حکومتي است، لذا مردم آنان را مراجع حکومتي مي دانند،بر این اساس افرادی مانند آيت الله مکارم شيرازي و آيت الله مصباح يزدي بخشي از حکومت شده اند.

نوری زاده در ادامه افزود: برخي از مراجع نظير آيت الله منتظري، آيت الله يوسف صانعي و آيت الله وحيد خراساني به علت ارتباطاتي که با مردم دارند خواسته هاي آنان را منعکس مي کنند و از تقویت موضع حکومت خود داری می کنند.

وی گفت : از زمان تشکيل مرجعيت، اين نهاد حتي در دوران امام خميني همواره مستقل بوده است وخود خميني در درجه اول مرجع و رهبر انقلاب بود و نهاد مرجعيت را طبق سنتها به حال خود گذاشت ولي آيت الله خامنه اي چون مرجع نبود تلاش کرد نهاد مرجعيت را تابع خود کند. بر این اساس مراجعي تعيين شدند و اعلام گردید که از هفت مرجع مي توان تقليد کرد، در حالي که عرف در عراق و ايران به بر این روال بوده است که مرجع در پی اعتماد مردم، مرجع تقليد مي شود، و رساله عمليه ی خود را منتشر مي کند، در حال حاضر حتي مراجع حکومتي از ترس خشم مردم خشنودي خود را از پيروزي احمدي نژاد اعلام نکرده اند و براي وي پيام تبريک نفرستاده اند. زیرا آنها مي دانند بازاريهایی که حمايت کننده ی مالي مراجع هستند ناخرسند می باشند بنابراين اکثریت مراجع حکومتي از تبريک گفتن به احمدي نژاد خودداري کرده اند.

این کارشناس امور ایران در پاسخ به شرکت کننده ی دیگر در این برنامه به نام محمود حیدر رئیس "مرکز مطبوعاتی دلتا برای مطالعات عمیق" که گفته بود جريانهاي مختلفي در قم وجود ندارند، افزود نخست اينکه آيت الله وحيد خراساني
اعتقادي به ولايت فقيه ندارد و اين مساله را از قبل اعلام کرده است و حتي زماني که حکومت از وي به عنوان يکي از مراجع تقليد نام برد وی رساله هاي خود را به خاطر اين که در مظان اتهام حکومتي شدن قرار نگيرد جمع آوري کرد، آيت الله منتظري که خود برای ولايت فقيه نظریه پردازی کرد اکنون مخالفت خود را با ولايت مطلقه فقيه يعني ولايت آيت الله خامنه اي اعلام کرد. کما اینکه شخصيتهاي بزرگ علمي و ديني کشور نظير محسن کديور مخالفت خود را با ولايت فقيه اعلام کرده اند .

نوري زاده تصریح کرد: روزنامه ی حکومتي کيهان يک ستون خود را که به مقالات آيت الله جوادي آملي اختصاص داشت به سبب مواضع ايشان در قبال احمدي نژاد حذف کرده است، ونیز روزنامه ی جوان انتقادات شديد اللحنی از مراجعي می کند که به احمدي نژاد تبريک نگفته اند که این خود بهترين دليل براي در تنگنا قرار گرفتن احمدي نژاد به علت به رسميت شناخته نشدن رياست جمهوري اش از سوي مراجع است.

وی افزود :اگرچه پيش بيني مي کنم مراجع حکومتي پس از دو هفته ی ديگر به احمدي نژاد تبريک بگويند، ولي مراجع مستقل نظير آيت الله منتظري هرگز پيام تبريک نخواهند فرستاد و قانوني بودن انتخابات را رد مي کنند و خواستار برگزاري دوباره انتخابات هستند و خواهند بود.

دکتر نوري زاده در پاسخ به سخنان مجري برنامه ی پانوراما که گفت آنچه در قم در جريان است، تلاش براي حفظ نظام است ولي برخي منابع تلاش رفسنجاني را فراتر از موضوع انتخابات و در ارتباط با کاهش اختيارات ولي فقيه ارزیابی می کنند، پاسخ داد وگفت :رفسنجاني چندين بار درباره ی ساختار ولايت فقيه و حتي شوراي رهبري سه گانه اظهار نظر کرده است و اين که بايد یک دوره ی زماني مشخص برای ولي فقيه درنظر گرفته شود و نبايد اين سمت مادام العمر باشد، رفسنجاني اولين کسي است که اين نظريه را مطرح کرده است وي به قم رفت و توانست چهل و يک امضاي اعضاي هشتاد و شش نفره ی مجلس خبرگان را بدست آورد تا اين مجلس اختيارات رهبري را بازنگري کند ولي نتوانست چهار امضاي ديگر بدست آورد و به تهران بازگشت، زمانيکه به تهران بازگشت ضرورت پاسداری از همبستگي مردم و حفظ آرامش را یادآور شد ولي ديروز در جمع خانواده زندانيان سياسي از وضعيت موجود کشور انتقاد کرد.

آقای علیرضا نوري زاده در ادامه گفت: حسين شريعتمداري که مدير روزنامه ی کيهان است از نزديکترين مشاوران آيت الله خامنه اي می باشد وی بازرس سابق وزارت اطلاعات بوده است و در اين روزنامه از خاتمي و موسوي به عنوان افرادی خائن یاد کرده است که باید بايد محاکمه شوند، زیرا مدعي است این دو مزدوران امريکا هستند، حال با این اوضاع چگونه مي توان از آشتي ميان گروههاي اصلي اين نظام گفت، اختلافات ژرفی در این میان وجود دارد، اگرچه مردم آرام هستند ولي در مراسم اعتکاف که به مناسبت ميلاد امام علي خواهد بود حاضر خواهند شد و در روز پنجشنبه اين هفته نیز مراسم يادبود قيام دانشجويان در راه است، بنابراين مردم ناراضي در انتظار تصميم نهايي به سر می برند.

دکترعلیرضا نوری زاده رئيس مرکز مطالعات عربي ايراني در پاسخ به شرکت کننده ی دیگر از بیروت که گفت بحران موجود در ايران يک بحث سياسي طبيعي است و اصلاح طلبان و مخالفان نظام با آزادي سخنان خود را بيان مي کنند ،گفت:هزار نفر از اصلاح طلبان هم اکنون در زندان ها به سر می برند و خود مير حسين موسوي اجازه خروج از خانه اش را ندارد و افراد زيادي درپی اين رویدادها کشته و زخمي شده اند.آیا این است آن آزادی که کارشناس بیروتی از ان سخن می گوید؟

نوجوان ایرانی خواننده مراسم خاکسپاری مایکل جکسون


 

سرمایه: مراسم یادبود مایکل جکسون خواننده پاپ صبح دیروز سه شنبه به وقت محلی در استیپلزسنتر لس آنجلس برگزار شد؛ مراسمی که به خاطر مرگ ناگهانی او در 50 سالگی با جنجال ها و حاشیه های فراوانی همراه بود و برای مدتی هرچند کوتاه اخبار مربوط به دلایل مرگ جکسون، رسوایی های او و بدهی هایش را در حاشیه قرار داد. دراین مراسم برخی اعضای خانواده و دوستان نزدیک مایکل جکسون، احساسات متفاوتی نسبت به خاکسپاری او نشان دادند. مادر دو فرزند مایکل که در ابتدا قرار بود در مراسم شرکت کند، در بیانیه ای از تغییر عقیده خود خبر داد و علت این امر را چنین بیان کرد: «احساس می کنم حضور من چندان ضروری نیست.» برخی از دوستان نزدیک او نیز از حضور در این مراسم اجتناب کردند. این در حالی است که طبق گزارش ها هر ساعت 600 اتومبیل به محوطه وارد شده است.

پایگاه اینترنتی ebay که محلی برای فروش بلیت هایی ارزشمند مثل بلیت حضور در این مراسم است، دیروز اعلام کرد برای مقابله با فروش احتمالی بلیط از سوی دارندگان آن، هرگونه پیشنهاد خرید و فروش در این زمینه را غیرفعال کرده است.

روز جمعه 6/1 میلیون نفر به صورت آنلاین برای دریافت بلیت حضور در مراسم یادبود جکسون در استیپلز سنتر ثبت نام کرده بودند که از این تعداد 8750 نفر روز یکشنبه به طور تصادفی انتخاب شدند.
این حضور گسترده هواداران جکسون باعث نگرانی مسوولان شهر لس آنجلس شده بود؛ در حالی که جان پری یکی از اعضای شورای شهر از مردم خواست در خانه بمانند و مراسم را از تلویزیون ببینند. جکسون چند ساعت پیش از آغاز مراسم در مراسمی خصوصی در فورست لاون در هالیوود هیلز به خاک سپرده شد و شبکه های NBC، ABC، CBS، CNN و MSNBC و مراسم یادبود جکسون را به طور زنده پوشش دادند. مایکل جکسون روز 25 ژوئن بر اثر ایست قلبی در خانه اجاره ای خود در لس آنجلس درگذشت. طرفدارانش از او به عنوان سلطان پاپ یاد می کنند و آلبوم «تریلر» او پرفروش ترین آلبوم تاریخ موسیقی است. همچنین به گزارش دیروز سایت «مترو»، از شاهین جعفر قلی ، نوجوان ایرانی که در برنامه britain,s got talent به جهانیان معرفی شد، دعوت شد تا به لس آنجلس سفر کرده و در مراسم خاکسپاری مایکل جکسون آهنگ بخواند.

بخش دوم و سوم گزارش تفصیلی کمیته صیانت از آرای میرحسین موسوی به این شرح است:

http://iranibash.wordpress.com/

عکس احمدی نژاد در روی جلد روزنامه نیوزویک

۱۳۸۸ تیر ۱۶, سه‌شنبه

نامه مهدی مهدوی کیا

بازیکنان تیم ملی خائن نیستند/ زنگ خطر را بشنوید

در نامه مهدی مهدوی کیا که روز 15 تیر با دست خط شخصی اش منتشر شده آمده است: در ابتدا با شما سخن می‌گویم که در همه حال و همواره حامی و پشتیبان تیم ملی و بازیکنان آن بوده اید و در تمامی پیروزیها و شکستها در کنار ما و در غمها و شاد‌های یکدیگر شریک بوده‌ایم، با پیروزیهای تیم ملی اشک شوق و با شکستها گریسته‌اید.

تلاش برای سربلندی ایران و به وجود آوردن لحظات شاد و زیبا برای شما از وظایف اصلی من و همبازیانم در طول این سالها بوده است اما از جهت شکستها و لحظات بدی که در ذهن شما نشانده‌ایم به نوبه خود از همه شما عذرخواهی می‌کنم و برای تک تک شما عزیزان آرزوی سلامتی و موفقیت در راه رسیدن به اهدافتان را دارم.

اولین باری که با پیراهن تیم ملی به میدان رفتم را فراموش نخواهم کرد و مدت حضورم در تیم ملی از بهترین زمان عمرم به حساب می‌آید. از آنجا که در عمل به جوانگرایی اعتقاد خاصی داشته‌ام و به همین دلیل از شرکت در بسیاری از بازیهای ملی به خاطر حضور جوانان و تجربه‌اندوزی آنان صرفنظر کرده‌ام زمان را مناسب می‌بینم که برای همیشه از فوتبال ملی کناره گیری کرده تا این جوانان برومند و توانا در سال‌های آینده افتخارات بی‌شماری را برای ایران به ارمغان آورند.

<$BlogSkyMore4Post$>آرزوی موفقیت می‌کنم برای تیمی که همیشه عاشقانه دوستش داشته‌ام و برای سربلندی‌اش تلاش کرده‌ام و از این به بعد عنوان هوادار و حامی بازیهای تیم ملی را دنبال خواهم کرد.

از مربیان عزیزم، بازیکنانی که در طول این سالها در تیم ملی همبازی بوده ایم و همیشه از دوستان خوب من هستند، از تمامی عزیزانی که در طول این سالها افتخار همکاری با آنها در تیم ملی را داشته‌ام، از مطبوعات و رسانه‌های ورزشی که همیشه سعی کرده‌ام احترام متقابلی بین ما باشد از همه شما صمیمانه تشکر و قدردانی می‌کنم.

از تک تک اعضای خانواده‌ام، دوستان خوبم در سراسر دنیا که همواره مرا یاری کرده‌اند، از همسرم و دختر عزیزم که در طول این سالها به علت حضورم در اردوها و مسابقات بیشتر اوقات را تنها بوده‌اند و سهم بزرگی در موفقیتهای من داشته‌اند صمیمانه تشکر و قدردانی می‌کنم و در پایان بعد از هفته‌ها سکوت لازم می‌دانم که نسبت به دو نکته اظهار نظر کرده و بعد از این هیچ اظهارنظر و مصاحبه‌ای در مورد تیم ملی و فوتبال ایران انجام نخواهم داد.

اول آن که همه می‌دانیم با راه نیافتن تیم ملی به جام جهانی و حذف نمایندگان فوتبال ما از جام باشگاههای آسیا زنگ خطر برای فوتبال ایران به صدا در آمده است.

از تمامی پیشکسوتان و اهالی فوتبال که در فوتبال این مملکت زحمت کشیده‌اند و دلشان برای فوتبال ایران می‌سوزد درخواست می‌کنم دست به دست هم داده و با همت و تلاش و دور اندیشی شرایطی را به وجود آورید تا فوتبال ایران به جایگاهی که استحقاقش را دارد، بازگردد و از مسوولین فوتبال کشور و افرادی که به هر نحوی در اداره فوتبال ایران نقشی دارند خواهش می‌کنم به جای نامه‌نگاری و پیگیری مسایلی که اصولا از وظایف آنها به شمار نمی‌رود به دنبال اجرای طرحی منظم و دقیق و دراز مدت همراه با امکانات لازم برای فوتبال ایران باشند به مانند دیگر کشورهای آسیایی که در فوتبال در حال پیشرفت هستند تا در آینده شاهد شکوفایی و درخشش فوتبال ایران در سطح آسیا و جهان باشیم.

دست خط  نامه مهدی مهدوی کیا

کلام آخرم خطاب به افرادی است که بازیکنان ملی را وطن‌فروش خوانده‌اند

شما با ارائه کدام مدرک و با چه جراتی به خود اجازه می‌دهید در مورد بازیکنان ملی این گونه قضاوت کنید. بازیکنانی که در طول این سالها با کوچکترین چشمداشتی با تحمل اردوهای سخت و طاقت فرسا و فشارهای روحی و روانی ناشی از بازیهای مهم و سرنوشت ساز ملی و تحمل دوری از خانواده‌هایشان تنها به دنبال کسب افتخار برای وطن و مردمشان بوده‌اند و تلاش نموده‌اند در تمامی مسابقات آسیایی و جهانی و لیگهای معتبر اروپایی از اعتبار ایران و فوتبال ایران دفاع کنند.

بازیکنان ملی همه این تلاشها را نکرده‌اند که حالا شما افراد اندک آنها را با این القاب ناشایست بخوانید. توصیه می‌کنم شب هنگام که سر بر بالین می‌گذارید کمی به شرف و وجدان فکر کنید تا فردا روز قبل از بیان هر مطلبی این دو ارزش انسانی که در وجود هر انسانی باید پیدا شود را مد نظر قرار داده و از این به بعد بازیکنان ملی را با القابی که شایسته آنهاست بخوانید.

کارنامه ما در راه به دست آوردن عزت و افتخار برای وطن و مردم دارای نمرات خوب و بد بسیاری است اما هرچه هست روشن است. از شما تقاضا دارم با ارائه نام و کارنامه خود به ما این افتخار را بدهید تا با ورق زدن کارنامه درخشان و زرین وطن پرستی‌تان ما نیز مقداری بر وطن پرستی خود بیفزاییم گر چه معتقدم مردم به خوبی بین ما وطن‌فروشان و شما وطن‌پرستان قضاوت خواهند کرد.

بازیکنان تیم ملی همیشه سعی کرده‌اند نماینده شایسته‌ای برای مردم کشورشان باشند. از این رو در میادین جوانمردانه حضور پیدا کرده‌اند و تخلفات کمی را مرتکب شده‌اند گر چه بسیاری از بازیها را باخته‌ایم ولی اخلاق را فراموش نکرده ایم. در این دوره نیز تیم ما کمترین تخلفات را داشت و به عنوان کاپیتان تیم از تک تک بازیکنان متشکرم و از آنها دفاع می‌کنم.

لازم به ذکر است که بررسی تخلفات در بازیهای بین‌المللی فوتبال فقط بر عهده فدراسیون فوتبال جهانی فیفاست و نه هیچ فرد و سازمان دیگری. با آرزوی سلامتی و موفقیت برای همه ایرانیان.


۱۳۸۸ تیر ۱۵, دوشنبه

آمار وبلاگ ایرانی باش

این وبلاگ روزانه حدوداً پنج میلیون بازدید کننده دارد که کلیه مدارک آن موجود است در ضمن این وبلاگ بهترین وبلاگ جهان در سال جاری شناخته شده که در نوع خود بینظیر است.

متن نامه امام علی به مالک اشتر

ميلاد مظهر حق و عدالت، علی ابن ابی طالب مبارک باد!
سالگشت گام نهادن امير مومنان و سرور اهل حق و عدالت بر کره خاکی بهانه ای شد تا فرمان حق مدارانه ی او به مالک اشتر نخعی را
هنگامی که حکم ولايت مصرش داد به ياد آوريم.
فرارو متن اين نامه را به مناسبت ميلاد خجسته اش تقديم خوانندگان گرامی خويش می کند:
به نام خداوند بخشاينده مهربان اين فرمانى است از بنده خدا، على امير المؤمنين، به مالک بن الحارث الاشتر. درپيمانى که با او م ىنهد،هنگامى که او را فرمانروايى
مصر داد تا خراج آنجا را گرد آورد و با دشمنانش پيکار کند و کار مردمش را به صلاح آورد و شهرهايش را آباد سازد.
او را به ترس از خدا و برگزيدن طاعت او بر ديگر کارها و پيروى از هر چه درکتاب خود بدان فرمان داده، از واجبات و سنتهايى که
کسی به سعادت نرسد مگر به پيروى از آنها، و به شقاوت نيفتد، مگر به انکار آنها و ضايع گذاشتن آنها. و بايد ک هخداى سبحان را يارى نمايد به دل و دست و زبان خود، که خداى جل اسمه، يار ىکردن هر کس را که ياريش کند و عزيز داشتن هر کس را که عزيزش دارد برعهده گرفته است. و او را فرمان مى دهد که زمام نفس خويش در برابر شهوتها به دست گيرد و ازسرکشی هايش باز دارد، زيرا نفس همواره به بدى فرمان دهد، مگر آنکه خداوند رحمت آورد.
اى مالک، بدان که تو را به بلادى فرستاده ام که پيش از تو دولتها ديده، برخ ىدادگر و برخى ستمگر. و مردم در کارهاى تو به همان چشم مى نگرند که تو درکارهاى واليان پيش از خود مى نگرى و درباره تو همان گويند که تو دربار هآنها مى گويى و نيکوکاران را از آنچه خداوند درباره آنها بر زبان مردم جارى ساخته،توان شناخت.
بايد بهترين اندوخته ها در نزد تو، اندوخته کار نيک باشد. پس زمام هواهاى نفس خويش فروگير و بر نفس خود، در آنچه براى او روا
نيست، بخل بورز که بخل ورزيدن بر نفس، انصاف دادن است در آنچه دوست دارد يا ناخوش مى شمارد. مهربانى به رعيت و دوست
داشتن آنها و لطف در حق ايشان را شعار دل خود ساز .چونان حيوانى درنده مباش که خوردنشان را غنيمت شمارى، زيرا آنان دو گروهند يا همکيشان تو هستند يا همانندان تو در آفرينش .از آنها خطاها سر خواهد زد و علتهايى عارضشان خواهد شد، بعمد يا خطا، لغزشهايى کنند، پس از عفو و بخشايش خويش نصيبشان ده، همانگونه که دوست دارى که خداوند نيز از عفو و بخشايش خود تو را نصيب دهد. زيرا تو برتر از آنها هستى و آنکسی که تو را بر آن سرزمين ولايت داده، برتر از توست و خداوند برتر از کسى اس تکه تو را ولايت داده است.
ساختن کارشان را از تو خواسته و تو را به آنها آزموده است.
اى مالک، خود را براى جنگ با خدا بسيج مکن که تو را در برابر خشم او توانى نيست و از عفو و بخشايش او هرگز بى نياز نخواهى بود.
هرگاه کسى را بخشودى، از کرده خود پشيمان مشو و هرگاه کسى را عقوبت نمودى، از کرده خود شادمان مباش.
هرگز به خشمى، که از آنت امکان رهايى هست، مشتاب و مگوى که مرا بر شما امير ساخته اند و بايد فرمان من اطاع ت شود .زيرا چنين پندارى سبب فساد دل و سستى دين و نزديک شدن دگرگونيها در نعمتهاست .هرگاه، از سلطه و قدرتى که در آن هستى در تو نخوتى يا غرورى پديد آمد به عظمت ملک خداوند بنگر که برتر از توست و بر کارهايى تواناست که تو را بر آنها توانايى نيست. اين نگريستن سرکشى تو را تسکين م ىدهد و تندى و سرافرازى را فرو مى کاهد و خردى را که از تو گريخت هاست به تو باز مى گرداند.
بپرهيز از اينکه خود را در عظم ت با خدا برابر دارى يا در کبريا و جبروت، خود را به او همانند سازى که خدا هر جبارى را خوار کند وهر خودکامه اى را پست و بی مقدار سازد. هر چه خدا بر تو فريضه کرده است، ادا کن و درباره خواص خويشاوندانت و از افراد رعيت،هرکس را که دوستش م ىدارى، انصاف را رعايت نماى. که اگر نه چنين کنى، ستم کرد هاى و هر که بر بندگان خدا ستم کند، افزون بربندگان، خدا نيز خصم او بود. و خدا با هر که خصومت کند، حجتش را نادرست سازد و همواره با او در جنگ باشد تا از اين کار بازايستد و توبه کند. هيچ چيز چون ستمکارى، نعمت خدا را ديگرگون نکند و خشم خدا را برنينگيزد، زيرا خدا دعاى ستمديدگان را مى شنود ودر کمين ستمکاران است.
بايد که محبوبترين کارها در نزد تو، کارهايى باشد که با ميان هروى سازگارتر بود و با عدالت دمسازتر و خشنودى رعيت را در پى داشته باشد زيرا خشم توده هاى مردم، خشنودى نزديکان را زير پاى بسپرد و حال آنکه، خشم نزديکان اگر توده هاى مردم ازتو خشنود باشند، ناچيز گردد. خواص و نزديکان کسانى هستند که به هنگام فراخى و آسايش بر دوش والى بارى گرا ناند و چون حادثه اى پيش آيد کمتر ازهر کس به ياريش برخيزند و خوش ندارند که به انصاف درباره آنان قضاوت شود. اينان همه چيز را به اصرار از والى مى طلبند و اگرمطايى يابند، کمتر از همه سپاس مى گويند و اگر به آنان ندهند، ديرتر از ديگران پوزش م ىپذيرند. در برابر سختيهاى روزگار، شکيباييشان بس اندک است .اما ستون دين و انبوهى مسلمانان و ساز و برگ در برابر دشمنان، عامه مردم هستند، پس، بايد توجه تو به آنان بيشتر و ميل تو به ايشا ن افزونترمردم در کارهاى تو به همان چشم مى نگرند که تو درکارهاى واليان پيش از خود مى نگرى و درباره تو همان گويند که تو درباره آنهامى گويى و نيکوکاران را از آنچه خداوند درباره آنها بر زبان مردم جارى ساخته،توان شناخت .باشد.و بايد که دورترين افراد رعيت از تو و دشمن ترين آنان در نزد تو، کسى باشد که بيش از ديگران عيبجوى مردم است. زيرا در مردم عيبهايى است و والى از هر کس ديگر به پوشيدن آنها سزاوارتر است.از عيبهاى مردم آنچه از نظرت پنهان است، مخواه که آشکار شود، زيرا آنچه بر عهده توست،پاکيزه ساختن چيزهايى است که برتو آشکار است و خداست که بر آنچه از نظرت پوشيده است، داورى کند. تاتوانى عيبهاى ديگران را بپوشان، تا خداوند عيبهاى تو را که خواهى از رعيت مستور بماند، بپوشاند. و از مردم گره هر کين هاى را بگشاى و از دل بيرون کن و رشته هر عداوت را بگسل و خود را از آنچه از تو پوشيده داشته اند، به تغافل زن و گفته سخ نچين را تصديق مکن.
زيرا سخن چين، خيانتکار است، هر چند، خود را چو ن نيکخواهان وانمايد.
با بخيلان راى مزن که تو را از جود و بخشش باز دارند و نه با حريصان، زيرا حرص و طمع را در چشم تو مى آرايند که بخل و ترس و آزمندى، خصلتهايى گوناگون هستند که سوء ظن به خدا همه را دربر دارد. بدترين وزيران تو، وزيرى اس تکه وزير بدکاران پيش از تو بوده است و شريک گناهان ايشان. مبادا که اينان همراز و همدم تو شوند،زيرا ياور گناهکاران و مددکار ستم پيشگان بوده اند. در حالى که،تومى توانى بهترين جانشين را برايشان بيابى از کسانى که در راى و انديشه و کاردان ى همانند ايشان باشند ولى بار گناهى چون بار گناه آنان بر دوش ندارند، از کسانى که ستمگرى را در ستمش و بزهکارى را در بزهش يارى نکرده باشند. رنج اينان بر تو کمتر است و ياريشان بهتر و مهربانيشان بيشتر و دوستيشان با غير تو کمتر است.
اينان را در خلوت و جلوت به دوستى برگزين. و بايد که برگزيده ترين وزيران تو کسانى باشند که سخن حق بر زبان آرند، هر چند حق تلخ باشد و در کارهايى که خداوند بر دوستانش نمى پسندد کمتر تو را يارى کنند، هر چند، که اين سخنا ن و کارها تو را ناخوش آيد. به
پرهيزگاران و راست گويان بپيوند، سپس، از آنان بخواه که تو را فراوان نستايند و به باطلى که مرتکب آن نشده اى، شادمانت ندارند، زيرا
ستايش آميخته به تملق، سبب خودپسندى شود و آدمى را به سرکشى وادارد.
و نبايد که نيکوکار و بدکار در نزد تو برابر باشند،زيرا اين کار سبب شود که نيکوکاران را به نيکوکارى رغبتى نماند، ولى بدکاران را به
بدکارى رغبت بيفزايد. باهر يک چنان رفتار کن که او خود را بدان ملزم ساخته است. و بدان، بهترين چيزى ک هحسن ظن والى را نسبت به
رعيتش سبب مى شود، نيکى کردن والى است در حق رعيت و کاستن است از بار رنج آنان و به اکراه وادار نکردنشان به انجام دادن
کارهايى که بدان ملزم نيستند. و تو بايد در اين باره چنان باشى که حسن ظن رعيت براى تو فراهم آيد. زيرا حسن ظن آنان، رن جبسيارى را
3
از تو دور مى سازد. به حسن ظن تو، کسى سزاوارتر است که در حق او بيشتر احسان کرده باشى و به بدگمانى، آن سزاوارتر که در حق
او بدى کرده باشى.
سنت نيکويى را که بزرگان اين امت به آن عمل کرد هاند و رعيت بر آن سنت به نظام آمده و حالش نيکو شده است، مشکن و سنتى مياور
که به سنتهاى نيکوى گذشته زيان رساند، آنگاه پاداش نيک بهره کسانى شود که آن سنتهاى نيکو نهاده اند و گناه بر تو ماند که آنها را
شکسته اى. تا کار کشورت به سامان آيد و نظامهاى نيکويى که پيش از تو مردم برپاى داشته بودند برقرار بماند، با دانشمندان و حکيمان،
فراوان، گفتگو کن در تثبيت آنچه امور بلاد تو را به صلاح مى آورد و آن نظم و آيين که مرد مپيش از تو بر پاى داشته اند.
بدان، که رعيت را صنفهايى است که کارشان جز به يکديگر اصلاح نشود و از يکديگر بى نياز نباشند. صنفى از ايشان لشکرهاى خدا ىاند
و صنفى، دبيران خاص يا عام و صنفى قاضيان عدالت گسترند و صنفى کارگزارا ناند که بايد در کار خودانصاف و مدارا را به کار دارند
و صنفى جزيه دهندگان و خراجگزارانند، چه ذمى و چه مسلمان و صنفى بازرگانان اند و صنعتگران و صنفى فرودين که حاجتمندان و
مستمندان باشند. هر يک را خداوند سهمى معين کرده و ميزان آن را در کتاب خود و سنت پيامبرش(صلى الله عليه و آله)بيان فرموده و
دستورى داده که در نزد مانگهدارى مى شود.
اما لشکرها، به فرمان خدا دژهاى استوار رعي تاند و زينت واليان. دين به آنها عزت يابد و راهها به آنها امن گردد و کار رعيت جز به آنها
استقامت نپذيرد. و کارلشکر سامان نيابد، جز به خراجى که خداوند براى ايشان مقرر داشته تا در جهاد با دشمنانشان نيرو گيرند و به آن در
به سامان آوردن کارهاى خويش اعتماد کنند و نيازهايشان را برآورد. اين دو صنف، برپاى نمانند مگر به صنف سوم که قاضيان و
کارگزاران و دبيرا ناند، اينان عقدها و معاهده ها را مى بندند و منافع حکومت را گردمى آورند و در هر کار، چه خصوصى و چه عمومى،
به آنها متکى توان بود. و اينها که برشمردم، استوار نمانند مگر به بازرگانان و صنعتگران که گردهم مى آيند و تا سودى حاصل کنند،
بازارها را برپاى م ىدارند و به کارهايى که ديگران در انجام دادن آنها ناتوان اند امور رعيت را سامان مى دهند. آنگاه صنف فرودين، يعنى
نيازمندان و مسکينان اند و سزاوار است که والى آنان را به بخشش خود بنوازد و ياريشان کند. درنزد خداوند، براى هر يک از اين
اصناف، گشايشى است. و هر يک را بر والى حقى است، آن قدر که حال او نيکو دارد و کارش را به صلاح آورد. و والى از عهده آنچه خدا
بر او مقرر داشته، بر نيايد مگر، به کوشش و يارى خواستن از خداى و ملزم ساختن خويش به اجراى حق و شکيبايى ورزيدن در کارها،
خواه بر او دشوار آيد يا آسان نمايد.
آنگاه از لشکريان خود آن را که در نظرت نيکخواه ترين آنها به خدا و پيامبر او و امام توست،به
سنت نيکويى را که بزرگان اين امت به آن عمل کرد هاند و رعيت بر آن سنت به نظام آمده و حالش نيکو شده است،مشکن و سنتى مياور که
به سنتهاى نيکوى گذشته زيان رساند،آنگاه پاداش نيک بهره کسانى شود که آن سنتهاى نيکو نهاد هاند وگناه بر تو ماند که آنها را شکست هاى .
کار برگمار. اينان بايد پاکدامن ترين و شکيباترين افراد سپاه باشند، دير خشمناک شوند و چون از آنها پوزش خواهند، آرامش يابند. به
ناتوانان، مهربا نو بر زورمندان، سختگير باشند. درشتيشان به ستم بر نينگيرد و نرميشان برجاى ننشاند. آنگاه به مردم صاحب حسب و
خوشنام بپيوند، از خاندانهاى صالح که سابقه اى نيکو دارند و نيز پيوند خود با سلحشوران و دليران و سخاوتمندان و جوانمردان استوار
نماى، زيرا اينان مجموعه هاى کرم اند و شاخه هاى احسان و خوبى. آنگاه به کارهايشان آنچنان بپرداز که پدر و مادر به کار فرزند
خويش مى پردازند. اگر کارى کرده اى که سبب نيرومندى آنها شده است، نبايد در نظرت بزر گآيد و نيز نبايد لطف و احسان تو در حق آنان
هر چند خرد باشد، در نظرت اند کجلوه کند. زيرا لطف و احسان تو سبب مى شود که نصيح ت خود از تو دريغ ندارند وبه تو حسن ظن
يابند. نبايد بدين بهانه،که به کارهاى بزرگ م ىپردازى، از کارهاى کوچکشان غافل مانى، زيرا الطاف کوچک را جايى است که از آن
بهره مند مى شوند و توجه به کارهاى بزرگ را هم جايى است که از آن ب ىنياز نخواهند بود.
بايد برگزيده ترين سران سپاه تو، در نزد تو، کسى باشد که در بخشش به افراد سپاه قصور نورزد و به آنان يارى رساند و از مال خويش
چندان بهره مندشان سازد که هزينه خود و خانواده شان را، که بر جاى نهاده اند، کفايت کند، تا يکدل و يک راى رو ىبه جهاد دشمن
آورند،زيرا مهربانى تو به آنها دلهايشان را به تو مهربان سازد.و بايدکه بهترين مايه شادمانى واليان برپاى داشتن عدالت در بلاد باشد و پديد
آمدن دوستى در ميان افراد رعيت.و اين دوستى پديد نيايد،مگر به سلامت دلهاشان.ونيکخواهيشان درست نبود،مگر آنگاه که براى کارهاى
خود بر گرد واليان خود باشندو بار دولت ايشان را بر دوش خويش سنگين نشمارند و از دير کشيد نفرمانرواييشان ملول نشوند.پس
اميدهايشان را نيک برآور و پيوسته به نيکيشان بستاى و رنجهايى را که تحمل کرد هاند،همواره بر زبان آر،زيرا ياد کردن از
کارهاى نيکشان،دليران را برمى انگيزد و از کارماندگان را به کار ترغيب م ىکند.ان شاء الله. وهمواره در نظر دار که هر يک در چه
کارى تحمل رنجى کرده اند،تا رنجى را که يکى تحمل کرده به حساب ديگرى نگذارى و کمتر از رنج و محنتى که تحمل کرده،پاداشش
مده.شرف و بزرگى کسى تو را واندارد که رنج اندکش را بزرگ شمرى وفرودستى کسى تو را واندارد که رن جبزرگش را خرد به حساب
آورى.
چون کارى بر تو دشوار گردد و شبهه آميز شود در آن کار به خدا و رسول شرجوع کن.زيرا خداى تعالى به قومى که دوستدار هدايتشان
اى کسانى که ايمان آورده ايد از خدا اطاعت کنيد و از رسول و الوالامر خويش فرما نبريد و چون در امرى اختلاف کرديد »: بود،گفته است
.» اگر به خدا و روز قيامت ايمان داريد به خدا وپيامبر رجوع کنيد
رجوع به خدا،گرفتن محکمات کتاب اوست و رجوع به رسول،گرفتن سنت جامع اوست، سنتى که مسلمانان را گرد مى آورد و پراکنده
نمى سازد.و براى داور ىدر ميان مردم،يکى از افراد رعيت را بگزين که در نزد تو برتر از ديگران بود.از آن کسان،که کارها بر او دشوار
نمى آيد و از عهده کار قضا برمى آيد.مردى که مدعيان باستيزه و لجاج،راى خود را بر او تحميل نتوانند کرد و اگر مرتکب خطايى شد،بر
آن اصرار نورزد و چون حقيقت را شناخت در گرايش به آن درنگ ننمايد و نفسش به آزمندى متمايل نگردد و به اندک فهم،ب ىآنکه به عمق
حقيقت رسد،بسنده نکند.
قاضى تو بايد،از هر کس ديگر موارد شبهه را بهتر بشناسد و بيش از همه به دليل متکى باشد و از مراجعه صاحبان دعوا کمتر از ديگران
ملول شود و درکشف حقيقت،شکيباتر از همه باشد و چون حکم آشکار شد،قاطع راى دهد.
چرب زبانى و ستايش به خودپسنديش نکشاند.از تشويق و ترغيب ديگران به يکى از دو طرف دعوا متمايل نشود.چنين کسان اندک به دست
آيند،پس داورى مردى چون او را نيکو تعهد کن و نيکو نگهدار.و در بذل مال به او،گشاده دستى به خرج ده تا گرفتاريش برطرف شود و
نيازش به مردم نيفتد.و او را در نزد خود چنان منزلتى ده که نزديکانت درباره او طمع نکنند و در نزد تو از آسيب ديگران در اما نماند.
در اين کار،نيکو نظر کن که اين دين در دس تبدکاران اسير است.از روى هوا وهوس در آن عمل مى کنند و آن را وسيله طلب دنيا قرار
داده اند.
در کار کارگزارانت بنگر و پس از آزمايش به کارشان برگمار،نه به سبب دوستى باآنها.و بى مشورت ديگران به کارشان مگمار،زيرا به
راى خود کار کردن و از ديگران مشورت نخواستن، گونه اى از ستم و خيانت است.کارگزاران شايسته را در ميان گروهى بجوى که اهل
تجربت و حيا هستند و از خاندانهاى صالح،آنها که در اسلام سابقه اى ديرين دارند.اينان به اخلاق شايسته ترند و آبرويشان محفوظتر است و
ازطمعکارى بيشتر رويگردان اند و در عواقب کارها بيشتر مى نگرند. در ارزاقشان بيفزاى،زيرا فراوانى ارزاق،آنان را بر اصلاح خود
نيرو دهد و ازدست اندازى به مالى که در تصرف دارند،باز مى دارد.و نيز براى آنها حجت است،اگر فرمانت را مخالفت کنند يا در
امانتت خللى پديد آورند.پس در کارهايشان تفقدکن و کاوش نماى و جاسوسانى از مردم راستگوى و وفادار به خود بر آنان بگمار. زيرا
مراقبت نهانى تو در کارهايشان آنان را به رعايت امانت و مدارا در حق رعيت وامى دارد.و بنگر تا ياران کارگزارانت تو را به خيانت
نيالايند.هر گاه يکى از ايشا ندست به خيانت گشود و اخبار جاسوسان در نزد تو به خيانت او گرد آمد و همه بدان گواهى دادند،همين خبرها
تو را بس بود.بايد به سبب خيانتى که کرده تنش را به تنبيه بيازارى و از کارى که کرده است، بازخواست نمايى.سپس،خوار و ذليلش سازى
و مهر خيانت بر او زنى و ننک تهمت را بر گردنش آويزى.
در کار خراج نيکو نظر کن،به گون هاى
بپرهيز از خونها و خون ريزی هاى بناحق. زيرا هيچ چيز،بيش از خونريزى بناحق،موجب کيفر خداوند نشود و بازخواستش را سبب
نگردد و نعمتش را به زوال نکشد و رشته عمر را نبرد .
که به صلاح خراجگزاران باشد.زيرا صلاح کار خراج و خراجگزاران،صلاح کار ديگران است و ديگران حالشان نيکو نشود،مگربه
نيکوشدن حال خراجگزاران،زيرا همه مردم روزيخوار خراج و خراجگزارا ناند.
ولى بايد بيش از تحصيل خراج در انديشه زمين باشى،زيرا خراج حاصل نشود،مگربه آبادانى زمين و هر که خراج طلبد و زمين را آباد
نسازد،شهرها و مردم را هلاک کرده است و کارش استقامت نيابد،مگر اندکى.هرگاه از سنگينى خراج يا آفت محصول يابريدن آب يا نيامدن
باران يا دگرگون شدن زمين،چون در آب فرو رفتن آن يا ب ىآبى،شکايت نزد تو آوردند،از هزينه و رنجشان بکاه،آنقدر که اميد مى دارى که
کارشان راسامان دهد.و کاستن از خراج بر تو گران نيايد،زيرا اندوخت هاى شود براى آبادانى بلادتو و زيور حکومت تو باشد،که ستايش آنها
را به خود جلب کرده اى و سبب شادمانى دل تو گردد،که عدالت را در ميانشان گسترده اى و به افزودن ارزاقشان و ب هآنچه در نزد ايشان
اندوخته اى از آسايش خاطرشان و اعتمادشان به دادگرى خود ومدارا در حق ايشان،براى خود تکي هگاهى استوار ساخته اى.چه بسا کارها
پيش آيدکه اگر رفع مشکل را بر عهده آنها گذارى،به خوشدلى به انجامش رسانند.زيرا چون بلاد آباد گردد،هر چه بر عهده مردمش
نهى،انجام دهند که ويرانى زمين را تنگدستى مردم آن سبب شود و مردم زمانى تنگدست گردند که همت واليان،همه گردآوردن مال بود و به
ماندن خود بر سر کار اطمينان نداشته باشند و از آنچه مايه عبرت است،سود برنگيرند.
سپس،به دبيرانت نظر کن و بهترين آنان را بر کارهاى خود بگمار و نام ههايى راکه در آن تدبيرها و اسرار حکومتت آمده است،از جمع
دبيران،به کسى اختصاص ده که به اخلاق از ديگران شايسته تر باشد.از آن گروه که اکرام تو سرمستش نسازد يا چنان دليرش نکند که در
مخالفت با تو،بر سر جمع سخن گويد و غفلتش سبب نشود که نامه هاى عاملانت را به تو نرساند يا در نوشتن پاسخ درست تو به آنها
درنگ روا دارد،يا در آنچه براى تو مى ستاند يا از سوى تو م ىدهد،سهل انگارى کند،ياپيمانى را که به سود تو بسته،سست گرداند و از فسخ
پيمانى که به زيان توست،ناتوان باشد.دبير بايد به پايگاه و مقام خويش در کارها آگاه باشد زيرا کسى که مقدارخويش را نداند،به طريق
اولى،مقدار ديگران را نتواند شناخت.مباد که در گزينش آنها بر فراست و اعتماد و حسن ظن خود تکيه کنى.زيرا مردان با ظاهر آرايى و
نيکوخدمتى،خويشتن را در چشم واليان عزيز گردانند.ولى،در پس اين ظاهر آراسته وخدمت نيکو،نه نشانى از نيکخواهى است و نه امانت.
دبيرانت را به کارهايى که براى حکام پيش از تو بر عهده داشت هاند،بيازماى و از آ نميان، بهترين آنها را که در ميان مردم اثرى نيکوتر
نهاده اند و به امانت چهره اى شناخته اند،اختيار کن.که اگر چنين کنى اين کار دليل نيکخواهى تو براى خداونداست و هم به آن کس که کار
خود را بر عهده تو نهاده.بر سر هر کارى از کارهاى خوداز ميان ايشان،رئيسى برگمار.کسى که بزرگى کار مقهورش نسازد و بسيارى
آنهاسبب پراکندگى خاطرش نشود.اگر در دبيران تو عيبى يافته شود و تو از آن غفل تکرده باشى،تو را به آن بازخواست کنند.
اينک سفارش مرا در حق بازرگانان و پيشه وران بپذير و درباره آنها به کارگزارانت نيکو سفارش کن.خواه آنها که بر يک جاى مقيم اند و
خواه آنها که با سرمايه خويش اين سو و آن سو سفر کنند و با دسترن جخود زندگى نمايند.زيرا اين گروه،خود مايه هاى منافع اند و اسباب رفاه
و آسودگى و به دست آورندگان آن از راههاى دشوارو دور و خشکى و دريا و دشتها و کوهساران و جايهايى که مردم در آن جايها
گردنيايند و جرئت رفتن به آن جايها ننمايند.اينان مردمى مسالمت جوى اند که نه ازفتنه گريهايشان بيمى است و نه از شر و فسادشان
وحشتى.در کارشان نظر کن،خواه در حضرت تو باشند يا در شهرهاى تو.با اينهمه بدان که بسيارى از ايشان را روش ىناشايسته است و
حريص اند و بخيل.احتکار مى کنند و به ميل خود براى کالاى خودبها م ىگذارند،با اين کار به مردم زيان م ىرسانند و براى واليان هم مايه
ننگ و عيب هستند.
پس از احتکار منع کن که رسول الله(صلى الله عليه و آله)از آن منع کرده است وبايد خريد و فروش به آسانى صورت گيرد و بر موازين
عدل،به گون هاى که در بها،نه فروشنده زيان بيند و نه بر خريدار اجحاف شود.پس از آنکه احتکار را ممنوع داشتى،اگر کسى باز هم دست به
احتکار کالا زد،کيفرش ده و عقوبتش کن تا سبب عبرت ديگران گردد ولى کار به اسراف نکشد.
خدا را،خدا را،در باب طبقه فرودين:کسانى که بيچارگان اند از مساکين ونيازمندان و بينوايان و زمينگيران.در اين طبقه،مردمى هستند سائل
و مردمى هستند،که در عين نياز روى سؤال ندارند.خداوند حقى براى ايشان مقرر داشته و ازتو خواسته است که آن را رعايت کنى،پس،در
نگهداشت آن بکوش.براى اينان دربيت المال خود حقى مقرر دار و نيز بخشى از غلات اراضى خالصه اسلام را،در هرشهرى،به آنان
اختصاص ده.زيرا براى دورترينشان همان حقى است ک هنزديکترينشان از آن برخوردارند.و از تو خواسته اند که حق همه را،اعم از دور
ونزديک،نيکو رعايت کنى.سرمستى و غرور،تو را از ايشان غافل نسازد،زيرا اين بهانه که کارهاى خرد را به سبب پرداختن به کارهاى
مهم و بزرگ از دست هشتن،هرگز پذيرفته نخواهد شد. پس مت خود را از پرداختن به نيازهايشان دريغ مدار و به تکبر بر آنان چهر هدژم
منماى و کارهاى کسانى را که به تو دست نتوانند يافت،خود،تفقد و بازجست نماى.اينان مردمى هستند که در نظر ديگران بيمقدارند و مورد
تحقير رجال حکومت.کسانى
پاک و آراسته نيست امتى که در آن امت،زيردست نتواند بدون لکنت زبان حق خود را از قوى دست بستاند.پس تحمل نماى درشتگويى يا
عجزآنها را در سخن گفتن.و تنگ حوصلگى و خودپسندى را از خود دور ساز تا خداونددرهاى رحمتش را به روى تو بگشايد .
از امينان خود را که خداى ترس و فروتن باشند،براى نگريستن درکارهايشان برگمار تا نيازهايشان را به تو گزارش کنند.
با مردم چنان باش،که در روز حساب که خدا را ديدار مى کنى،عذرت پذيرفته آيد که گروه ناتوانان و بينوايان به عدالت تو نيازمندتر از
ديگران اند و چنان باش که براى يک يک آنان در پيشگاه خداوندى،در اداى حق ايشان،عذرى توانى داشت.
تيمار دار يتيمان باش و غمخوار پيران از کار افتاده که بيچاره اند و دست سؤال پي شکس دراز نکنند و اين کار بر واليان دشوار و گران
است و هرگونه حقى دشوار و گران آيد.و گاه باشد که خداوند اين دشواريها را براى کسانى که خواستار عاقبت نيک هستند،آسان
مى سازد.آنان خود را به شکيبايى وام ىدارند و به وعده راست خداوند،درباره خود اطمينان دارند.
براى کسانى که به تو نياز دارند،زمانى معين کن که در آن فارغ از هر کارى به آنا نپردازى. براى ديدار با ايشان به مجلس عام
بنشين،مجلسى که همگان در آن حاضر توانند شد و،براى خدايى که آفريدگار توست،در برابرشان فروتنى نمايى و بفرماى تا سپاهيان و
ياران و نگهبانان و پاسپانان به يک سو شوند،تا سخنگويشان بى هراس و بى لکنت زبان سخن خويش بگويد.که من از رسول الله(صلى الله
عليه و آله)بارهاشنيدم که مى گفت:پاک و آراسته نيست امتى که در آن امت،زيردست نتواند بدون لکنت زبان حق خود را از قوى
دست بستاند.پس تحمل نماى درشتگويى يا عجزآنها را در سخن گفتن.و تنگ حوصلگى و خودپسندى را از خود دور ساز تا خداونددرهاى
رحمتش را به روى تو بگشايد و ثواب طاعتش را به تو عنايت فرمايد.اگرچيزى مى بخشى،چنان بخش که گويى تو را گوارا افتاده است و
اگر منع مى کنى،بايد که منع تو با مهربانى و پوزشخواهى همراه بود. سپس کارهايى است که بايد خود به انجام دادنشان پردازى. از آن
جمله،پاسخ دادن است به کارگزاران در جايى که دبيرانت درمانده شوند.ديگر برآوردن نيازها ىمردم است در روزى که بر تو عرضه
مى شوند،ولى دستيارانت در اداى آنها درنگ وگرانى مى کنند.کار هر روز را در همان روز به انجام رسان،زيرا هر روز را کارى
است خاص خود.
بهترين وقتها و بيشترين ساعات عمرت را براى آنچه ميان تو و خداست،قرارده اگر چه در همه وقتها،کار تو براى خداست،هرگاه نيتت
صادق باشد و رعيت را درآن آسايش رسد.
بايد در اقامه فرايضى که خاص خداوند است،ني تخويش خالص گردانى و دراوقاتى باشد که بدان اختصاص دارد.پس در بخشى از
شبانه روز،تن خود را درطاعت خداى بگمار و اعمالى را که سبب نزديکى تو به خداى مى شود به انجام رسان و بکوش تا اعمالت بى هيچ
عيب و نقصى گزارده آيد،هر چند،سبب فرسودن جسم تو گردد.چون با مردم نماز م ىگزارى،چنان مکن که آنان را رنجيده سازى يانمازت
را ضايع گردانى،زيرا برخى از نمازگزاران بيمارند و برخى نيازمند.ازرسول الله(صلى الله عليه و آله)هنگامى که مرا به يمن
مى فرستاد،پرسيدم که چگونه با مردم نمازگزارم؟فرمود:به قدر توان ناتوانترين آنها و بر مؤمنان مهربا نباش.
به هر حال،روى پوشيدنت از مردم به دراز نکشد،زيرا روى پوشيدن واليان ازرعي تخود، گونه اى نامهربانى است به آنها و سبب م ىشود
که از امور ملک آگاهى اندکى داشته باشند.اگر والى از مردم رخ بپوشد،چگونه تواند از شوربختيها ورنجهاى آنان آگاه شود.آن وقت،بسا
بزرگا که در نظر مردم خرد آيد و بسا خردا،که بزرگ جلوه کند و زيبا،زشت و زشت،زيبا نمايد و حق و باطل به هم بياميزند.زيرا والى
انسان است و نم ىتواند به کارهاى مردم که از نظر او پنهان مانده،آگاه گردد. و حق را هم نشانه هايى نيست که به آنها انواع راست از
دروغ شناخته شود.و تو يکى از اين دو تن هستى:يا مردى هستى در اجراى حق گشاده دست و سخاوتمند،پس چرا بايد روى پنهان دارى و
از اداى حق واجبى که بر عهده توست دريغ فرمايى و در کار نيکى،که بايد به انجام رسانى،درنگ روا دارى.يا مردى هستى که هيچ
خواهشى را و نيازى را برنمى آورى،در اين حال،مردم،ديگر از تو چيزى نخواهند و از يارى تو نوميد شوند،با اينکه نيازمنديهاى مردم
براى تو رنجى پديد نياورد،زيرا آنچه از تو م ىخواهند يا شکايت از ستمى است يا درخواست عدالت در معاملتى.
و بدان،که والى را خويشاوندان و نزديکان است و در ايشان خوى برتر ىجويى و گردنکشى است و در معاملت با مردم رعايت انصاف
نکنند.ريشه ايشان را با قطع موجبات آن صفات قطع کن.به هيچيک از اطرافيان و خويشاوندانت زمينى را به اقطاع مده،مبادا به سبب
نزديکى به تو،پيمانى بندند که صاحبان زمينهاى مجاورشان را در سهمى که از آب دارند يا کارى که بايد به اشتراک انجام دهند زيان برسانند
و بخواهند بار زحم ت خود بر دوش آنان نهند.پس لذت و گوارايى،نصيب ايشان شود و ننگ آن در دنيا و آخرت بهره تو گردد.اجراى حق را
درباره هر که باشد،چه خويشاوند و چه بيگانه،لازم بدار و در اين کار شکيبايى به خرج ده که خداوندپاداش شکيبايى تو را خواهد داد.هر
چند،در اجراى عدالت،خويشاوندان و نزديکان تو را زيان رسد. پس چشم به عاقبت دار،هر چند،تحمل آن بر تو سنگين آيد که عاقبتى نيک و
پسنديده است.
اگر رعيت بر تو به ستمگرى گمان برد،عذر خود را به آشکارا با آنان در ميانه نه وبا اين کار از بدگمانيشان بکاه،که چون چنين کنى،خود
را به عدالت پروده اى و با رعيت مدارا نموده اى. عذرى که مى آورى سبب مى شود که تو به مقصود خود رس ى و آنان نيز به حق راه يابند.
اگر دشمنت تو را به صلح فراخواند،از آن روى برمتاب که خشنودى خداى در آن نهفته است.صلح سبب بر آسودن سپاهيانت شود و تو را
از غم و رنج برهاند وکشورت را امنيت بخشد.ولى،پس از پيمان صلح،از دشمن برحذر باش و ني کبرحذر باش.زيرا دشمن،چه بسا نزديکى
کند
اگر دشمنت تو را به صلح فراخواند،از آن روى برمتاب که خشنودى خداى در آن نهفته است.صلح سبب بر آسودن سپاهيانت شود و تو را
از غم و رنج برهاند وکشورت را امنيت بخشد.ولى،پس از پيمان صلح،از دشمن برحذر باش و نيک برحذر باش .
تا تو را به غفلت فرو گيرد.پس دورانديشى را از دست منه و حسن ظن را به يک سو نه و اگر ميان خود و دشمنت پيمان دوستى بستى و
امانش دادى به عهد خويش وفا کن و امانى را که داده اى، نيک،رعايت نماى.
در برابر پيمانى که بسته اى و امانى که داده اى خود را سپر ساز،زيرا هيچ يک ازواجبات خداوندى که مردم با وجود اختلاف در آرا و
عقايد،در آن همداستان وهمراى هستند،بزرگتر از وفاى به عهد و پيمان نيست.حتى مشرکان هم وفاى به عهد را در ميان خود لازم
مى شمردند،زيرا عواقب ناگوار غدر و پيمان شکنى رادريافته بودند.پس در آنچه بر عهده گرفت هاى،خيانت مکن و پيمانت را مشکن
وخصمت را به پيمان مفريب.زيرا تنها نادانان شقى در برابر خداى تعالى،دليرى کنند.
خداوند پيمان و زينهار خود را به سبب رحمت و محبتى،که بر بندگان خود دارد،امان قرار داده و آن را چون حريمى ساخته که در
سايه سار استوار آن زندگى کنند و به جوار آن پناه آورند.پس نه خيانت را جايى براى خودنمايى است و نه فريب را و نه حيله گرى را.پيمانى
مبند که در آن تاويل را راه تواند بود و پس از بستن و استوارکردن پيمان براى بر هم زدنش به عبارتهاى دو پهلو که در آنها ايهامى
باشد،تکيه منماى.و مبادا که سختى اجراى پيمانى که بر گردن گرفته اى و بايد عهد خدا را در آن رعايت کنى،تو را به شکستن و فسخ آن
وادارد،بى آنکه در آن حقى داشته باشى.
زيرا پايدارى تو در برابر کار دشوارى که اميد به گشايش آن بست هاى و عاقبت خوشش را چشم م ىدارى،از غدرى که از سرانجامش بيمناک
هستى بسى بهتر است.و نيز به از آن است که خداوندت بازخواست کند و راه طلب بخشايش در دنيا و آخرت بر توبسته شود.
بپرهيز از خونها و خون ريزی هاى بناحق. زيرا هيچ چيز،بيش از خونريزى بناحق،موجب کيفر خداوند نشود و بازخواستش را سبب
نگردد و نعمتش را به زوال نکشد و رشته عمر را نبرد. خداوند سبحان،چون در روز حساب به داورى در ميان مرد مپردازد،نخستين
داورى او درباره خونهايى است که مردم از يکديگر ريخته اند.پس مباد که حکومت خود را با ريختن خون حرام تقويت کنى،زيرا ريختن
چنان خونى نه تنها حکومت را ناتوان و سست سازد،بلکه آن را از ميان برمى دارد يا به ديگران مى سپارد.اگر مرتکب قتل عمدى شوى،نه در
برابر خدا معذورى،نه در برابر من،زيراقتل عمد موجب قصاص مى شود.اگر به خطايى دچار گشتى و کسى را کشتى ياتازيان هات،يا
شمشيرت،يا دستت در عقوبت از حد درگذرانيد يا به مشت زدن و يابالاتر از آن، به ناخواسته،مرتکب قتلى شدى،نبايد گردنکشى و غرور
قدرت تومانع آيد که خونبهاى مقتول را به خانواده اش بپردازى.
از خودپسندى و از اعتماد به آنچه موجب اعجابت شده و نيز از دلبستگى ب هستايش و چر بزبانيهاى ديگران،پرهيز کن،زيرا يکى از بهترين
فرصتهاى شيطان است براى تاختن تا کردارهاى نيکوى نيکوکاران را نابود سازد.زنهار از اينکه به احسان خود بر رعيت منت گذارى يا
آنچه براى آنها کرده اى،بزرگش شمارى يا وعد هدهى و خلاف آن کنى.زيرا منت نهادن احسان را باطل کند و بزرگ شمردن کار،نورحق را
خاموش گرداند و خلف وعده،سبب برانگيختن خشم خدا و مردم شود.
خداى تعالى فرمايد: خداوند سخت به خشم مى آيد که چيزى بگوييد و به جاى نياوريد. از شتاب کردن در کارها پيش از رسيدن زمان آنها
بپرهيز و نيز،از سستى در انجام دادن کارى که زمان آن فرا رسيده است و از لجاج و اصرار در کارى که سررشته اش ناپيدا بود و از سستى
کردن در کارها، هنگامى که راه رسيدن به هدف باز و روش ناست،حذر نماى.پس هر چيز را به جاى خود بنه و هر کار را به هنگامش به
انجام رسان.
و بپرهيز از اينکه به خود اختصاص دهى چيزى را که همگان را در آن حقى است يا خود را به نادانى زنى در آنچه توجه تو به آن
ضرورى است و همه از آن آگا هاند. زيرا بزودى آن را از تو مى ستانند و به ديگرى م ىدهند. زودا که حجاب از برابر ديدگانت برداشته
خواهد شد و بينى که داد مظلومان را از تو مى ستانند. به هنگام خشم خويشتندار باش و از شدت تندى و تيزى خود بکاه و دست به روى کس
بر مدار وسخن زشت بر زبان مياور و از اينهمه، خود را در امان دار باز ايستادن ازدشنامگويى و به تاخيرافکندن قهر خصم،تا خشمت فرو
نشيند و زمام اختيارت ب هدستت آيد. و تو بر خود مسلط نشوى مگر آنگاه که بيشتر هم تياد بازگشت به سوى پروردگارت شود.
بر تو واجب آمد که همواره به ياد داشته باشى، آنچه که بر واليان پيش از تو رفته است، از حکومت عادلانه اى که داشته اند يا سنت نيکويى
که نهاده اند يا چيزى ازپيامبر(صلى الله عليه و آله)که آورده اند يا فريض هاى که در کتاب خداست و آن را برپاى داشته اند. پس اقتدا کنى به
آنچه ما بدان عمل مى کرده ايم و بکوشى تا از هر چه در اين عهدنامه بر عهده تو نهاد هام و حجت خود در آن بر تو استوار کرده ام،
پيروى کنى، تا هنگامى که نفس تبه هوا و هوس شتاب آرد، بهان هاى نداشته باشى. و جزخداى کس نيست که از بدى نگهدارد و به نيکى
توفيق دهد.
از وصايا و عهود رسول الله(صلى الله عليه و آله)با من ترغيب به نماز بود و دادن زکات و مهربانى با غلامانتان. و من اين عهدنامه را که
براى تو نوشته ام به وصيت او پايان مى دهم و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم.
و از اين عهد نامه [که پايان آن است[
از خداى مى طلبم که به رحمت واسعه خود و قدرت عظيمش در برآوردن هرمطلوبى مرا و تو را توفيق دهد به چيزى که خشنوديش در آن
است، از داشتن عذر ى آشکار در برابر او و آفريدگانش و آوازه نيک در ميان بندگانش و نشان ههاى نيک دربلادش و کمال نعمت او و
فراوانى کرمش. و اينکه کار من و تو را به سعادت و شهادت به پايان رساند، به آنچه در نزد اوست مشتاقيم و السلام على رسول الله صلى
الله عليه و آله الطيبين الطاهرين”.

۱۳۸۸ تیر ۱۳, شنبه

استعفای رفسنجانی از امامت جمعه تهران

منابع نزديك به على اكبر هاشمى رفسنجانى، رئيس جهور اسبق ايران گفته اند كه احتمال دارد او از امامت نماز جمعه در دانشگاه تهران كناره گيرى كند.به گفته اين منابع، رفسنجانى كه در خطبه نماز جمعه ى هفته گذشته نيز حضور نداشت، پس از اين امامت جماعت و ايراد خطبه نماز جمعه را در دانشگاه تهران بر عهده نخواهد گرفت. اين امر مى تواند نشانه ى استعفاى وى از سخنرانى در نماز جمعه در اين مسجد باشد.گفتنى است كه رفسنجانى اخيرا حمايت خود را از مير حسين موسوى، نامزد اصلاح طلب را اعلام نموده، وبا انتقاد شديد از احمدى نژاد، او را خطرى براى نظام توصيف كرده است. در واكنش به اظهارات اخير رفسنجانى، هواداران احمدى نژاد به دبنال اداى نماز جمعه پس از اعلام نتايج انتخابات، شعار "مرگ بر رفسنجانى" دادند .

۱۳۸۸ تیر ۱۰, چهارشنبه

کی چی شد؟

ابراهيم نبوي
e.nabavi(at)roozonline.com
در این ماه اتفاقات مهمی رخ داد که باعث شد تعدادی از شخصیت های کشور از چیزی که قبلا بودند، خواسته و ناخواسته تبدیل به چیزی بشوند که نبودند.

سید محمد خاتمی: یک فیلسوف اصلاح طلب که همه بخاطر او به موسوی رای دادند، تبدیل شد به یک فیلسوف اصلاح طلب که همه بخاطر موسوی دوستش دارند.

مهدی کروبی: یک نامزد لر شجاع که اصلاح طلب بود، تبدیل شد به رئیس دیده بان حقوق بشر و رئیس سازمان زنان ایران و پس از انتخابات در شلوغی خیابانها گم شد.

محسن رضایی: یک سردار متخصص استراتژی و کارشناس فدرالیسم که در عرض 24 ساعت تبدیل به قهرمان ملی شد و آنچنان مورد توجه قرار گرفت که یادش رفت قبل از انتخابات انصراف بدهد، در نتیجه بعد از انتخابات از قهرمانی ملی اعلام انصراف کرده و سالم به پایگاه خود بازگشت.

محمود احمدی نژاد: یک قهرمان بین المللی در عرصه خارجی و یک رئیس جمهور بدنام بی عرضه در عرصه داخلی که در عرض یک هفته تبدیل به یک جنایتکار جنگی در عرصه جهانی و یک کودتاچی بدنام بی عرضه دروغگو در عرصه داخلی شد.

اکبر هاشمی رفسنجانی: یک سوپرمن که قرار بود وارد اتاقش بشود و کت و شلوارش را دربیاورد و به نجات همه بپردازد، وی وارد اتاق شد و با گذشت سه هفته هنوز از آن خارج نشده است.

اکبر ناطق نوری: یک رئیس دفتر رهبری که از سوی یک نامزد محبوب رهبری متهم به فساد مالی شد. وی از آن تاریخ از خانه خارج شده و هنوز مراجعه نکرده است.

علی لاریجانی: شخصیت هشتم حکومت جمهوری اسلامی که به دلیل حذف نابهنگام پنج شخصیت دیگر، تبدیل به شخصیت سوم حکومت شد. وی در حالی که داشت می دوید از همه تندروها عقب ماند و به مدت یک هفته تبدیل به یک شخصیت میانه رو شد.

محمد علی ابطحی: یک شخصیت روحانی اینترنتی دوست داشتنی میانه رو و معتدل که به دلیل انقلابیگری دیگران دستگیر و از صحنه مبارزات دیلیت شد.

عطاء الله مهاجرانی: راست ترین نیروی اپوزیسیون در طول تاریخ که قرار بود چپ ترین نیروی پوزیسیون بعدی بشود، ولی در اثر یک تصادف نابهنگام تبدیل به رهبر معترضین شد.

شیرین عبادی: مهم ترین شخصیت بین المللی ایرانی که اخیرا متوجه شده است انتخاباتی در ایران صورت گرفته است.

محسن مخملباف: یک فیلمساز معتبر بین المللی که بیست سال از سیاست جدا شد و از ده روز قبل، روزی یک سال عقب ماندگی اش را جبران می کند.

غلامحسین کرباسچی: یک شهردار اسبق که ده سال مشغول زیباسازی شهر تهران بود و بشکلی موفقیت آمیز همین پروژه زیباسازی را در مورد شیخ اصلاحات انجام داد و او را از یک کوهستان بی آب و علف تبدیل به یک چشم انداز دیدنی کرده و مجددا به همین اتهام زندانی شد.

صادق محصولی: یک وزیر میلیاردر که به دلیل عدم آشنایی با مقدمات ریاضیات حاصل جمع اعداد را قبل از انجام چهار عمل اصلی به عنوان نتیجه انتخابات اعلام کرد. او ترجیح داد به جای چهار عمل اصلی ریاضی( منها، جمع، ضرب و تقسیم) از چهار عمل اصلی فیزیکی( زدن، انداختن، سقوط و شتاب دادن) استفاده کند.

فاطمه رجبی: همسر سخنگوی دولت که تا یک ماه قبل کسانی را که به طرف صاحبش حمله می کردند گاز می گرفت، وی در ماه گذشته اصولا گاز می گیرد، دلیل خاصی هم ندارد.

میرحسین موسوی: یک نخست وزیر سابق که بیست سال نقاشی می کرد و حرف نزد، نزد، نزد، نزد، نزد، نزد، اممممما حالا که آمد حرف بزند، آی زد!!!!

سید علی خامنه ای: یک رهبر متوسط و معمولی که هیچ وقت نه خیلی چپ زده بود نه خیلی راست، نه خیلی کند رفته بود، نه خیلی تند، نه خیلی مورد توجه بود، نه خیلی مورد بی احترامی، و سرانجام تصمیم گرفت حرف آخرش را بزند، اما دستپاچه شد و آخرین حرفش را زد.

حزب الله: گروهی از آدمهایی که پیراهنشان را روی شلوارشان می انداختند و به مردم اخم می کردند، سرانجام آنان دست شان را زیر پیراهن شان بردند و اسلحه های شان را کشیدند.

مردم ایران: هفتاد میلیون نفر که سی سال بود رفته بودند توی خانه و بیرون نمی آمدند، حالا سی روز است که از خانه بیرون آمدند و دیگر توی خانه نمی روند.

چه کسی ندا را کشت؟

روزنامه سپاه: بی بی سی به اوباش پول داد و ندا را کشت.
سفیر ایران در مکزیک: سازمان سیا ندا را کشت.
خبرگزاری رسمی ایرنا: تک تیرانداز منافقین ندا را کشتند.
امام جمعه تهران: خود اغتشاشگران ندا را کشتند.
پزشک ندا: بسیجی ای که ندا را کشت دستگیر شد و کارتش موجود است.


نتیجه گیری: یک بسیجی تک تیرانداز نفوذی منافقین که دست به اغتشاش زده بود و جزو اوباش به شمار می آمد، از بی بی سی که توسط سیا اداره می شود، پول گرفت و بعد از کشتن او کارتش را به یکی از افرادی که در خیابان بودند داد و فرار کرد.

براندازی نرم و چماق سفت!

در راستای اینکه فعلا هنوز دو سه روزی از ماجرا نگذشته و هنوز اول ماجرای موج سبز است و تا اطلاع ثانوی در تهران حکومت نظامی است و هنوز سرگنده زیر لحاف است، لذا تا تعیین تکلیف بعدی فعلا به سووالات زیر جواب داده و تا چند روز دیگر جز وقتی توی خیابان و یا روی پشت بام می روید کار خاصی نکنید. پاسخنامه ها را جای خاصی نفرستید، فعلا لازم نیست هیچ چیزی را دم دست نگه دارید.

سووال اول: با توجه به اینکه آیت الله یزدی گفته است: " صلاحیت موسوی را بار دیگر تائید نخواهیم کرد." و با توجه به اینکه چهار سال دیگر انتخابات برگزار می شود، کدام یک از احتمالات زیر صحیح است.
گزینه اول: یزدی فکر می کند تا چهار سال دیگر جمهوری اسلامی وجود دارد
گزینه دوم: یزدی دلش خوش است
گزینه سوم: یزدی به هیچ کس دیگری جز موسوی فکر نمی کند.
گزینه چهارم: یزدی فکر نمی کند تا چهار سال دیگر جمهوری اسلامی وجود داشته باشد منتهی اگر حرف نزند توی شکمش درخت سبز می شود.

سووال دوم: شورای نگهبان اعلام کرد پرونده انتخابات ریاست جمهوری مختومه شد. به نظر شما علت مختومه شدن این پرونده چه بود؟
گزینه اول: پرونده بیش از حد کلفت شده بود؟
گزینه دوم: با یک چیز کلفت زده بودند توی سر تعدادی آدم و آنها زخمی شده بودند؟
گزینه سوم: وقتی پرونده را باز می کردی گاز اشک آور می خورد توی صورت اعضای شورا؟
گزینه چهارم: پرونده نازک بود، ولی گردن اعضای شورا کلفت بود؟

سووال سوم: مجمع روحانیون مبارز اعلام کرد " راهکارهای خیرخواهانه به نتیجه نرسید، اعتراضات خیابانی راهکار نیست." پس راه حل چیست؟
گزینه اول: راهکارهای شرورانه خیابانی
گزینه دوم: راهکارهای شرورانه بیابانی
گزینه سوم: برو بینیم با این حرف زدن تان
گزینه چهارم: نرو، وایستا ببینیم چی می شه

سووال چهارم: سید محمد خاتمی گفت " باید فضایی وجود داشته باشد که هرکس آزادانه حرف خودش را بیان کند." به نظر شما این فضا در کجا وجود دارد؟
گزینه اول: در فضای بین ناهید و مشتری
گزینه دوم: در فضای بین اورانوس و مشتری
گزینه سوم: در فضای بین زهره و مشتری
گزینه چهارم: در کهکشان راه شیری یا هر جایی که مشتری باشد
گزینه پنجم: آخه قشنگ جان! این هم حرفه شما می زنی؟

سووال پنجم: محمود احمدی نژاد گفت " براندازی نرم در ایران شکست خورد." با توجه به اینکه در وقایع اخیر بیست نفر کشته و هزار نفر زندانی شده اند، فکر می کنید چرا شخص مذکور فرق چیز سفت و نرم را نمی فهمد؟
گزینه اول: چون تا حالا روی زمین سفت آبپاشی نکرده.
گزینه دوم: چون روی تپه های معمولی کارش را کرده نه تپه های سفت.
گزینه سوم: چون تا حالا روی زمین سفت آبپاشی کرده ولی متوجه عواقبش نشده.
گزینه چهارم: چون اولش نرم است.

سووال ششم: اگر یک نفر پس از بیست روز زندان به انجام براندازی مخملی اعترافات کند، کدام نتیجه گیری درست است؟
گزینه اول: آدم است، دردش می گیرد
گزینه دوم: فشار بیاید، خیلی درد دارد
گزینه سوم: هم فشار می آید هم درد می گیرد
گزینه چهارم: چنین آدمی فقط یک گزینه دارد.

سووال هفتم: با توجه به اینکه سردار پهناور فیروزآبادی چند هفته قبل از انتخابات گفته بود" احمدی نژاد رفتنی نیست و نمی گذاریم برود" و حالا احمدی نژاد نرفته است، چه نتیجه ای درست است؟
گزینه اول: قرار است دوتایی با هم بروند
گزینه دوم: قرار است آقا را هم با خودشان ببرند
گزینه سوم: قرار است اگر احمدی نژاد رفتنی شد به ما هم خبر بدهد.
گزینه چهارم: فعلا مدتی هستند.

سووال هشتم: با توجه به اینکه کروبی گفته است " دولت احمدی نژاد مشروعیت ندارد." حالا چکار کنیم؟
گزینه اول: فشار می دهیم تا مشروعیت پیدا کند.
گزینه دوم: خودش می افتد زمین مشروعیت پیدا می کند.
گزینه سوم: می رود حمام غسل می کند، تمیز هم می شود، ولی مشروعیت پیدا نمی کند.
گزینه چهارم: گزینه اول و دوم صحیح است.

چرا انتخابات تایید شد؟


در راستای اینکه شورای نگهبان صحت انتخابات را تائید کرده و ما نیز هر جوری که فکر کنیم چاره ای جز تائید این صحت نداریم، و اصولا عقل حکم می کند ما چیزی را که شش تا آدم عاقل و بالغ از طریق موبایل درک کردند، ما هم باید درک کنیم، لذا دلایل صحت انتخابات اخیر را برای کسانی که در جریان نیستند، اعلام نموده و دلایل قطعی صحت مذکور را بشرح زیر تقدیم می کنیم:
اول، روش خودکار: در این روش که بوسیله آقای امیدوار رضایی کشف شده که احتمالا تا حالا ناامید شده است، آرای یک صندوق را بررسی می کنیم، در بررسی ها به این نتیجه می رسیم که از 956 رای موجود در صندوق 720 رای با یک خودکار و برای محمود احمدی نژاد نوشته شده است، پس نتیجه می گیریم با یک خودکار 720 رای بیشتر نمی توان نوشت و همچنین انتخابات تائید می شود.
دوم، روش روانشناسی: بسیاری از مردم ایران دو شخصیتی هستند، مثلا با یک شخصیت شان جلوی غارتگران بیت المال را می گیرند و با آن یکی شخصیت شان از باجناق شان غارتگر بیت المال درست می کنند، خیلی از مردم سه شخصیتی و یا چهار شخصیتی هستند، بنا براین ممکن است آدمها با شخصیت های مختلف شان به یک نامزد رای بدهند، مثلا با یک شخصیت شان به دلیل اینکه خیلی خوشگل است به احمدی نژاد رای بدهند، ولی با شخصیت دیگرشان به دلیل اینکه خیلی باعرضه است به احمدی نژاد رای بدهند. به همین دلیل اصلا غیرطبیعی نیست که در هفتاد درصد حوزه های رای گیری بین 95 درصد تا 140درصد از واجدین شرایط رای بدهند. به همین دلیل طبیعی است که صحت انتخابات تائید می شود.
سوم، روش صدتایی: اصولا در اسلام اسراف حرام است، به همین دلیل اگر یک دفعه دیدید که در انتخابات لرستان دویست تا صندوق جمع آرای شان 600 یا 700 یا 900 یا 1200 است و محض رضای خدا به جای 600 تا 601 هم نیست، طبیعی است که نتیجه می گیریم که ملت ایران مردمی هستند که خیلی صرفه جویی می کنند. و همه برگه های رای شان را پر می کنند، از این طریق می فهمیم وزارت کشور از آدمهای صرفه جو برای انتخابات استفاده کرده و صحت انتخابات تائید می شود.
چهارم، روش مکانی: یکی از روشهای مفید در برگزاری انتخابات سالم، روش مکانی است، در این روش صندوق ها را به یک مکان ویژه انتقال داده و در آن را قفل می کنیم و در یک مکان دیگر تعدادی رای را با دل خوش و بدون عجله می نویسیم و سعی می کنیم به همان تعدادی بنویسیم که وزارت کشور اعلام کرده است. در این روش به جای شمردن آرا که کار خسته کننده ای است، به تعداد لازم رای می نویسیم، از این طریق مطمئن می شویم که انتخابات سالم برگزار شده است.
پنجم، تحقیق میدانی: یکی از مهم ترین روشهای اطمینان از صحت انتخابات این است که به تحقیق میدانی دست بزنیم، مثلا وقتی وزارت کشور اعلام کرد که میرحسین موسوی در تهران یک و نیم میلیون نفر مثلا رای آورده است، ما باید تعدادی نیروی ضد شورش در میادین اصلی از جمله میدان ونک، ولی عصر، انقلاب، رسالت، پونک، خراسان و غیره اقدام به شمارش تظاهرکنندگان طرفدار موسوی می کنیم، اگر تعداد آنها دو برابر آرای اعلام شده( در حدود سه میلیون نفر) باشند، می توانیم با ضریب نود و هفت درصد اعلام کنیم که انتخابات صحیح بوده است.
ششم، تحقیق از طریق پزشکی قانونی: یکی از روشهای اطمینان از صحت انتخابات این است که آمار تعداد کشته شدگان در تظاهرات علیه دولت را از پزشکی قانونی بگیریم، اگر تعداد کشته شدگان در یک هفته از پانزده نفر بیشتر بود، معلوم می شود انتخابات به احتمال 105 درصد درست انجام شده است.
هفتم، تحقیق در فضای بسته: یکی از روشهای اطمینان از صحت انتخابات شمارش تعداد زندانیان دستگیر شده در جریان انتخابات است. براساس فرمول گادالی 3T=YWX اگر تعداد دستگیرشدگان به ازای هر یک میلیون رای دهنده، بین ده تا سی نفر زندانی شده باشد، صحت انتخابات مشخص است. این تعداد هر چه بیشتر بشود، صحت انتخابات مورد تائید قرار می گیرد.
هشتم، تحقیقات رسانه ای: یکی از مهم ترین روش های تحقیق در انتخابات تحقیقات رسانه ای است. در این تحقیق موبایل یا تلفن به عنوان رسانه می تواند مورد توجه قرار بگیرد. در این شیوه یک نفر از بیت رهبری به احمد آقا جنتی زنگ می زند و می گوید " تائید کنید" و صحت انتخابات تائید می شود.